حقوق، عوارض و هزینه های بندری در بنادر جنوبی
حقوق، عوارض و هزینههای بندر بر کشتیها در بنادر جنوبی
(کانتینری، غیرکانتینری، رو ـ رو، مسافری)
الف) حقوق و عوارض بندری به کشتیها شامل موارد ذیل میباشد:
۱) حق ورود کشتی به دهانه بندر
۲) حق ورود کشتی به بندر
۳) حق تخلیه و بارگیری در اسکله
۴) حق تخلیه و بارگیری در لنگرگاه
۵) عوارض فانوس دریایی
ب) هزینههای بندری متعلقه به کشتی:
۱) هزینههای بندری متعلقه به کشتی (شناور)
هزینه راهنمایی شامل:
• لنگراندازی و لنگربرداری
• هدایت کشتی
• پهلو دهی و جداسازی از اسکله
۲) هزینه لایروبی
۳) هزینه توقف کنار اسکله
۴) هزینه یدک کشی
۵) هزینه جمع آوری زباله از کشتی
۶) دیماند اضافهکاری
حمل با کامیون، قطار و کشتی
اگر سند حمل، قابل انتقال بود و به عنوان سند مالکیت محسوب شود، بارنامه نامیده شده و اگر این ویژگی را نداشته باشد، راهنامه مینامند مانند اسناد حمل هواپیما و راه آهن و حمل با کامیون که CMR است. توضیح آن که امروزه، اصطلاح بارنامه برای حمل هوایی و راه آهن و کامیون نیز به کار برده میشود.
قرارداد اجاره کشتی و انواع آن
قرارداد اجاره کشتی / چارتر پارتی (Charter Party)
قرارداد اجاره کشتی سندی است که بین مالک کشتی (یا نماینده مجاز او) و اجاره کننده منعقد میگردد و در آن شرایط اجاره کشتی همراه با خدمه برای مدتی معین یا برای کی یا چند سفر بین بنادر مشخص، قید و یا به موجب آن، شرایط واگذاری کشتی بدون خدمه برای مدت مقرر در قرارداد تعیین میشود. در قرارداد احاره کشتی با توجه به نوع آن از جمله قید تمام یا بخشی از اطلاعات زیر لازم است: اطلاعات مربوط به مالک و اجاره کننده کشتی، اسم کشتی، مشخصات و ظرفیت آن، مشخصات بار و مقدار آن، بنادر یا محلهای بارگیری و تخلیه، نرخ کرایه یا اجاره بها، زمان، مکان، نوع پول و نحوه پرداخت کرایه یا اجاره بها، مدت مجاز برای بارگیری و تخلیه کالا (ضمن مشخص کردن این امر که تعطیلات و روزهای کاری که مثلاً هوا نامساعد است چگونه در قالب این مدت محاسبه گردد یا در صورت تاخیر در انجام بارگیری یا تخلیه یا تسریع در این کار خسارات معطلی کشتی ـ دموراژ ـ یا بر عکس پاداش تسریع در بارگیری یا تخلیه ـ دیسپاچ ـ چگونه تعیین شود) و سرانجام تعهدات مالک کشتی و اجاره کننده.
به طور کلی دو نوع قرارداد اجاره کشتی وجود دارد. یکی اجاره کشتی همراه با خدمه و دیگری اجاره کشتی بدون خدمه که به آن اجاره در قالب واگذاری Charter by demise گویند.
الف) اجاره کشتی همراه با خدمه
در این نوع اجاره، مالک کشتی با اجاره کننده توافق مینماید که برای حمل کالاهای وی یا کالاهایی که از طرف او بارگیری میشوند، کشتی را همراه با خدمه اش برای این منظور در اختیار اجاره کننده قرار دهد. این نوع قراردادها خود به دو گروه تقسیم می شوند: قرارداد اجاره زمانی و اجاره سفری.
۱ـ قرارداد اجاره زمانی (Time Charter Party)
در این نوع قرارداد، کشتی برای مدتی معین اجاره داده میشود و مدت اجاره با توجه به نیازهای اجاره کننده و توافق مالک ممکن است چند ماه یا حتی چند سال باشد. البته گاه اجازه تمدید مدت قرارداد برای دورهای معین به اجاره کننده داده میشود تا در صورت انقضای مدت، اجاره کننده بتواند قرارداد را برای دوره تعیین شده تمدید نماید.
در اجاره زمانی تمام ظرفیت کشتی در اختیار اجاره کننده قرار میگیرد تا طی مدت اجاره، به حمل بار از هر بندری به بندر دیگر مشغول شود و یا فقط بین دو یا چند بندر مشخص رفت و آمد کند.
تعهدات و مسوولیتهای مالک و اجاره کننده کشتی در قرارداد اجاره زمانی
مالک کشتی متعهد است کشتی را به گونهای آماده برای دریانوردی، در زمان و مکان تعیین شده در اختیار اجاره کننده قرار دهد، در غیر این صورت اجاره کننده میتواند به خاطر تخلف مالک کشتی قرارداد را فسخ کرده و مطالبه خسارت نماید. به علاوه مالک کشتی باید کشتی را بیمه کند و دستمزد خدمه کشتی را که در استخدامش قرار دارند، بپردازد. هزینه تامین آذوقه برای خدمه، تعمیر و نگهداری کشتی و تهیه گواهیهای مختلف کشتی بر عهده مالک است. در مقابل، اجاره کننده علاوه بر اجاره بها، به طور معمول باید مخارج سوخت کشتی در دریا و بندر را بپردازد. هزینههای مربوط به عوارض بندری و فانونس دریایی، عبور از کانال، اجاره یدک کش و هر نوع مالیات و عوارض متعلق به کالا بر عهده اجاره کننده است. به علاوه، در این نوع قرارداد، اجاره کننده معمولاً ترتیبات بارگیری و تخلیه کالا را فراهم و هزینههای مربوط را پرداخت میکند.
چنان چه کشتی بر اثر شکستگی، نقص فنی یا حادثهای از حرکت باز ایستد، برای زمان تلف شده اجاره تعلق نمیگیرد، ولی برای اوقات دیگر اجاره بها باید به طور کامل پرداخت شود، اعم از این که کشتی پر یا خالی بوده، سفر خود را به انجام رسانده یا نرسانده باشد.
۲ـ قرارداد اجاره سفری (Voyage Charter Party)
در این نوع قرارداد مالک کشتی موافقت میکند کالای معینی را بین بنادر یا بعضاً در محدودهای مشخص حمل نموده و در ازا آن مبلغی به عنوان کرایه دریافت نماید، این مبلغ بر اساس وزن محموله یا در صورت حجیم بودن بر اساس حجم آن محاسبه میگردد. اگر مالک کشتی از میزان دقیق باری که قرار است حمل کند اطلاع نداشته باشد، طرفین ممکن است در مورد مبلغ مقطوعی به عنوان کرایه توافق کنند.
در اجاره سفری کشتی نیز همانند اجراه زمانی، خدمه و به طور کلی مدیریت کشتی در اختیار مالک باقی میماند.
در قرارداد اجاره سفری دو نوع اجاره وجود دارد:
۱٫ اجاره کشتی برای یک سفر
۲٫ اجاره کشتی برای سفرهای متوالی
در مواردی که محموله معادل یا کمتر از ظرفیت حمل کشتی باشد، میتوان آنرا طی یک سفر حمل کرد.
چنان چه محموله بیش از ظرفیت حمل کشتی برای یک نوبت باشد، قرارداد اجراه برای سفرهای متوالی تنظیم میگردد. این نوع قرارداد اجاره سفری در فاصله دو تاریخی که تعیین میشود، یعنی تاریخ آغاز نخستین سفر و تاریخ پایان آخرین سفر معتبر است.
تعهدات و مسوولیتهای مالک و اجاره کننده کشتی در قرارداد اجاره سفری
مالک کشتی متعهد است کشتی موضوع اجاره را به گونهای آماده برای دریانوردی در اختیار اجاره کننده قرار دهد. البته ماهیت این تعهد به شرایط سفر دریایی بستگی پیدا میکند. چنان چه عیبی در آغاز سفر در کشتی ظاهر گردد و این عیب ظرف مدت معقولی قابل رفع نباشد، اجاره کننده ميتواند قرارداد را فسخ کند.
هزینههایی از جمله دستمزد خدمه، تعمیر و نگهداری کتشی و تامین آذوقه و سوخت و همین طور عوارض بندری و معمولاً مخارج بارگیری و تخلیه کالا طبق شرایط(Liner Terms Gross Chart er) بر عهده مالک کشتی است.
در مقابل، اجاره کننده علاوه بر پرداخت کرایه باید بار بدون خطری را در کشتی بارگیری نماید و این کار را طی مدت مجاز Laytime به انجام رساند، در غیر این صورت باید خسارت معطلی کشتی را بپردازد در صورت اجاره تمام کشتی، پرداخت کرایه مربوط به ظرفیت استفاده نشده Dead freight نیز بر عهده اجاره کننده میباشد. از سوی دیگر، این نوع قرارداد اجاره کشتی معمولاً متضمن شرطی برای فسخ در صورت تاخیر کشتی است، بدین معنی که اگر کشتی بیش از مدتی که در قرارداد تعیین شده است تاخیر کند، به اجراه کننده این اختیار داده میشود که اجاره را فسخ نماید.
در قرارداد اجاره سفری، به محض بارگیری کالا، مالک کشتی متعهد است آن را به مقصد حمل کند. مسوولیت اجاره کننده در مقابل کالا و کشتی از لحظه بارگیری تمام میشود. چنان چه در قرارداد اجاره کشتی نام بندر تخلیه ذکر شده باشد، مالک کشتی به طور معمول متعهد است رهسپار آنجا گردد، اما اگر از هیچ بندری صراحتاً ذکری به میان نیامده و صرفاً به محدودهای (مثلاً یک بندر اروپایی) اشاره شده باشد، اجاره کننده باید بندر بیخطری را در محدوده مزبور تعیین نماید.
ب) اجاره کشتی بدون خدمه یا اجاره در قالب واگذاری
در این اجاره مالک کشتی با اجراه کننده توافق مینماید که کشتی را همراه با وسایل ولی بدون خدمه برای مدتی معین به نرخی که معمولاً برحسب ظرفیت حمل، عمر و سرعت کشتی تعیین می شود، در اختیار اجاره کننده قرار دهد. به همین دلیل اجاره در قالب واگذاری را اجاره کشتی لخت Bareboat Charter – Party گویند.
طبق این نوع قرارداد، اجاره کننده مدیریت کامل کشتی را در دست میگیرد و درست همانند مالک آن عمل میکند، با این تفاوت که نمیتواند در هیچ یک از قسمتهای کشتی تغییراتی فیزیکی به وجود آورد یا کالاهای قاچاق حمل کند یا به نقاطی سفر نماید که مالک کشتی سفر به آن نقاط را مستثنی کرده است.
کلیه هزینههای مربوط به خدمه، سوخت تعمیرات و نگهداری کشتی و همین طور تامین آذوقه بر عهده اجاره کننده است، زیرا مالک در این نوع قرارداد، مدیریت کشتی را برای مدت اجاره از دست میدهد و صرفاً دریافت کننده اجاره بها است. بنابراین در چنین قراردادی اجاره کننده است که به عنوان حمل کننده در برابر مالکان کالاها (در صورتی که کالاهای دیگران را حمل کند) مسوولیت مییابد. تعهدات مرسوم در این نوع قرارداد اجاره کشتی مانند تعهد مالک به تهیه کشتی آماده برای دریا نوردی یا تعهد اجاره کننده به جبران خسارات وارده به کشتی در مدت اجاره، بستگی تام به شرایطی دارد که طرفین در قرارداد اجاره مشخص میسازند.
یک قرارداد اجاره کشتی شامل نکات زیر است:
ـ اسم کشتی، مشخصات و ظرفیت آن
ـ مشخصات و مقدار بار
ـ بنادر یا محلهای بارگیری و تخلیه
ـ نرخ کرایه
ـ چگونگی، زمان، مکان و نوع ارز پرداختی برای کرایه
ـ زمان مجاز برای بارگیری و تخلیه. این زمان چه موقع و تحت چه شرایطی آغاز میشود و خاتمه مییابد و این که آیا اوقات استثنایی (مانند روزهای کاری که هوا مساعد نباشد یا تعطیلات و غیره) باید منظور گردد یا نه. در صورت وجودف خسارت قصور در انجام بارگیری یا تخلیه ظرف مدت مقرر (خسارت معطلی کشتی) یا پاداش تسریع در بارگیری و تخلیه در مدتی کمتر.
برخی نکات مهم در یک قرارداد اجاره کشتی که اجاره کننده باید توجه ویژهای نسبت به آنها مبذول دارد عبارتند از:
ـ مقدار: ماده مربوط به داشتن اختیار برای افزایش یا کاهش (بار)
ـ نرخ کرایه: تصریح این امر که هزینه بارگیری و تخلیه (شامل بارگیری / تخلیه، بارچینی / صفافی و غیره) بر عهده اجاره کننده است یا مالک کشتی
ـ بنادر بارگیری و تخلیه: تعداد و محل
ـ تاریخهای بارگیری: آغاز و انقضای تاریخها و مدت لازم برای ارسال اطلاعیه: مواد مربوط به پاداش تسریع در تخلیه و بارگیری و خسارت معطلی کشتی
ـ پرداخت: نوع پول و برنامه پرداخت
به منظور پاسخگویی به نیازهای خاص، شرایط خاص و منحصر به فردی را میتوان مورد مذاکره قرار داد.
حمل ونقل مركب بين المللي
عبارت است از حمل كالا توسط حداقل دونوع وسيله حمل ونقل متفاوت، از محلي واقع در يك كشور كه حمل كالا توسط عامل حمل ونقل مركب به عهده گرفته مي شود تا محل تعيين شده براي تحويل واقع دريك كشور متفاوت، كه تحت يك قرارداد حمل ونقل مركب صورت مي گيرد. عمليات جمع آوري وتحويل كالا كه دراجراي يك قرارداد تكنوعي صورت مي گيردبه عنوان يك حمل ونقل مركب تلقي نمي شود.
اینکوترمز یک کلمه مرکب است که از ترکیب سه کلمه انگلیسیInternational Commercial Terms به معنی اصطلاحات بینالمللی بازرگانی تشکیل شده است و به صورت گستردهای مورد استفاده قرار میگیرد. این اصطلاحات برای تفکیک هزینهها و مسئولیت ها بین فروشنده و خریدار استفاده میشوند.
اینکوترمز به مسائل مرتبط با حمل کالا از فروشنده به خریدار پاسخ میدهد. مسائلی شامل حمل کالاها، ترخیص کالاها، واردات و صادرات کالاها، اینکه چه کسی مسئول پرداخت میباشد و اینکه ریسک جابجایی و انتقال کالا در مراحل مختلف حمل بر عهده چه کسی میباشد. اصطلاحات مختلف اینکوترمز معمولاً با ذکر مکان های جغرافیایی مورد استفاده قرار میگیرد نه عناوین مرتبط با جابجایی. اینکوترمز توسط اطاق بازرگانی بینالمللی Internationa Chamber Of Commerce تهیه و تدوین شده است. اینکوترمز به چهار گروه زیر با اصطلاحات وابسته به هر گروه تقسیم شده است:
گروهE -: تحویل کالا در نقطه عزیمت در مبدأ
Ex Works (… named place)
تحویل در محل کار (…. محل تعیین شده)
«تحویل در محل کار» به معنای آن است که فروشنده کالا را در محل خود (کارگاه، کارخانه، انبار و غیره) در اختیار خریدار قرار میدهد و همینجا وظیفهاش به پایان میرسد. به خصوص وی مسوولیتی در مورد بارگیری کالا بر روی وسیله نقلیهای که خریدار فراهم کرده یا ترخیص کالا برای صادرات ندارد مگر آن که جز این توافق شده باشد. خریدار کلیه هزینهها و خطرات ناشی از بردن کالا از محل کار فروشنده به مقصد مورد نظر را متحمل میشود لذا این اصطلاح بیانگر حداقل تعهد برای فروشنده است.
این اصطلاح نباید هنگامی که خریدار قادر نیست به طور مستقیم یا غیرمستقیم تشریفات صادرات را انجام دهد مورد استفاده قرار گیرد. در چنین شرایطی باید از تحویل به حمل کننده (FCA) استفاده شود.
گروهF –: تحویل کالا به خریدار بدون پرداخت کرایه حمل در مبدأ
FCA (Free Carrier)
تحویل به حمل کننده (… محل تعیین شده)
«تحویل به حمل کننده» به معنای آن است که تعهد فروشنده به تحویل، هنگامی که وی کالا را برای صدور از گمرک ترخیص و در محل یا نقطه تعیین شده در اختیار حمل کنندهای میگذارد که خریدار تعیین کرده است به اتمام میرسد. اگر نقطه دقیقی از سوی خریدار مشخص نشده باشد، فروشنده میتواند نقطهای را در محل یا محدودهای که کالا در اختیار حمل کننده قرار خواهد گرفت انتخاب کند.
FAS (Free Alongside Ship)
تحویل در کنار کشتی (… بندر بارگیری تعیین شده)
«تحویل در کنار کشتی» به معنای آن است که وظایف فروشنده در مورد تحویل هنگامی به پایان میرسد که کالا در بندر بارگیری تعیین شده روی اسلکه یا دوبهها قرار گیرد. یعنی آن که از این لحظه به بعد خریدار باید کلیه هزینهها و مسوولیت فقدان یا خسارت وارده به کالا را تقبل کند.
در اصطلاح FAS خریدار ملزم به ترخیص کالای صادارتی است. هنگامی که خریدار نمیتواند به طور مستقیم یا غیرمستقیم تشریفات صدور را انجام دهد این اصطلاح را نباید به کار برد.
FOB (Free On Board)
تحویل روی عرشه (…. بندر بارگیری تعیین شده)
«تحویل روی عرشه» به معنای آن است که وظیفه فروشنده در مورد تحویل کالا هنگامی به پایان میرسد که کالا در بندر حمل تعیین شده از نرده کشتی گذشته باشد. یعنی این که از این نقطه به بعد خریدار باید کلیه هزینهها و مسوولیت فقدان یا خسارت وارده به کالا را تقبل کند.
اصطلاح FOB فروشنده را به ترخیص کالای صادراتی ملزم میکند. این اصطلاح را فقط میتوان برای حمل دریایی یا آب راه داخلی به کار برد. در مواقعی که نرده کشتی کاربرد عملی ندارد از قبیل حمل با کشتیهای رو ـ رو با کانتینریه کار بردن اصطلاح FCA «تحویل به حمل کننده» مناسبتر است.
گروهC -: تحویل کالا در مبدأ به خریداربا پرداخت کرایه حمل
CFR (Cost and Freight)
هزینه و کرایه حمل (… بندر و مقصد تعیین شده)
«هزینه و کرایه حمل» به معنای آن است که فروشنده باید هزینهها و کرایه حمل مورد نیاز برای آوردن کالا به بندر مقصد تعیین شده را بپردازد، ولی مسوولیت فقدان یا خسارت وارده به کالا همچنین هر گونه مخارج اضافی ناشی از حوادث بعد از تحویل روی عرشه، از زمانی که کالا از نرده کشتی در بندر بارگیری میگذرد از فروشنده به خریدار منتقل میشود.
اصطلاح CFR فروشنده را ملزم می سازد که کالا را برای صدور ترخیص کند این اصطلاح را فقط برای حمل دریایی و آب راه داخلی میتوان به کار برده در مواقعی که نرده کشتی کاربرد عملی نداشته باشد، مثل مواقع حمل با کشتیهای رو ـ رو یا کانتینر، استفاده از اصطلاح CPT (کرایه حمل پرداخت شده تا) مناسبتر است.
CIF (Cost, Insurance and Freight)
هزینه، بیمه و کرایه حمل (… بندر مقصد تعیین شده)
«هزینه، بیمه و کرایه حمل» به معنای آن است که فروشنده وظایفی شبیه به CFR (هزینه و کرایه حمل) دارد، مضاف بر این که باید برای خطراتی که خریدار را در مورد فقدان یا خسارت وارده بر کالا در خلال حمل تهدید میکند بیمه دریایی تهیه کند فروشنده قرارداد بیمه را منعقد میکند و حق بیمه را میپردازد.
خریدار باید توجه داشته باشد که تحت اصطلاح CIF فروشنده فقط ملزم به گرفتن حداقل پوشش بیمهای است. اصطلاح CIF فروشنده را ملزم به ترخیص کالا برای صدور میکند. این اصطلاح را فقط میتوان برای حمل دریایی و آبراه داخلی به کار برد. در مواقعی که نرده کشتی کاربرد عملی نداشته باشد از قبیل حمل کالا با کشتیهای رو ـ رو با کانتینر استفاده از اصطلاح CIP (حمل و بیمه پرداخت شده) مناسبتر است.
CPT (Carriage Paid To)
کرایه حمل پرداخت شده تا (… مقصد تعیین شده)
«کرایه حمل پرداخت شده تا» به معنای آن است که فروشنده کرایه حمل کالا تا مقصد تعیین شده را میپردازد. مسوولیت فقدان یا خسارت وارده بر کالا، همچنین هر گونه هزینههای اضافی ناشی از حوادثی که برای حمل کننده رخ میدهند از زمانی که کالا تحت نظارت حمل کننده در آمد از فروشنده به خریدار منتقل میشود.
«حمل کننده» یعنی هر شخصی که اجرا یا فراهم کردن مقدمات اجرای حمل از نوع راه آهن، جادهای، دریایی، هوایی، آبراه داخلی، با حمل مرکب را در یک قرارداد حمل تعهد میکند.
در صورتی که از حمل کنندگان دیگری هم برای حمل کالا به مقصد توافق شده استفاده شود، با تحویل کالا به اولین حمل کننده مسوولیت از فروشنده به خریدار منتقل میشود این اصطلاح را میتوان برای هر نوع حملی از جمله حمل مرکب به کار برد.
CIP (Carriage and Insurance Paid to)
کرایه حمل و بیمه پرداخت شده تا (… محل تعیین شده در مقصد)
«کرایه حمل و بیمه پرداخت شده تا» به معنای آن است که فروشنده وظایفی شبیه به مورد اصطلاح کرایه حمل پرداخت شده تا (CPT) را دارد به اضافه این که باید برای خطراتی که طی مدت حمل خریدار را از حیث فقدان یا ورود خسارت به کالا تهدید میکند نیز بیمه محموله تهیه کند. فروشنده قرارداد بیمه را منعقد می کند و حق بیمه را می پردازد.
خریدار باید توجه داشته باشد که تحت اصطلاح CIP فروشنده فقط ملزم به گرفتن حداقل پوشش بیمهای است. اصطلاح CIP فروشنده را ملزم به ترخیص کالا برای صدور میکند، این اصطلاح را میتوان برای هر نوع حمل از جمله حمل مرکب به کار برد.
گروهD – : تحویل کالا در مقصد
DAF (Delivered At Frontier)
تحویل در مرز (… محل تعیین شده)
«تحویل در مرز» به معنای آن است که وظیفه فروشنده در مورد تحویل کالا هنگامی به پایان میرسد که کالا را برای صدور ترخیص کند و در نقطه یا محل تعیین شده در مرز، اما قبل از مرز گمرکی کشور همجوار در اختیار بگذارد. اصطلاح «مرز» را میتوان برای هر مرزی از جمله مرز کشور محل صدور به کار برد. بنابراین اهمیت حیاتی دارد که مرز مورد نظر همواره با ذکر نقطه و محل دقیقاً در اصطلاح تعریف میشود.
این اصطلاح عمدتاً در حمل نوع راه آهن یا جادهای استفاده میشود، ولی برای هر نوع حملی میتوان آن را به کار برد.
DES (Delivered Ex Ship)
تحویل از کشتی (… بند مقصد تعیین شده)
«تحویل از کشتی» به معنای آن است که وظیفه فروشنده در مورد تحویل هنگامی به پایان میرسد که کالا را قبل از ترخیص برای ورود در بندر مقصد تعیین شده روی عرشه کشتی در اختیار خریدار قرار دهد. فروشنده باید کلیه هزینهها و خطرات ناشی از آوردن کالا به بندر مقصد تعیین شده را تقبل کند این اصطلاح را فقط برای حمل دریایی یا آبراه داخلی می توان به کار برد.
DEQ (Delivered Ex Quay)
تحویل در اسکله (عوارض پرداخت شده) (… بندر مقصد تعیین شده)
«تحویل در اسکله (عوارض پرداخت شده)» به معنای آن است که وظیفه فروشنده در مورد تحویل کالا هنگامی به پایان میرسد که کالا را پس از ترخیص برای ورود در اسکله (بارانداز) بندر مقصد تعیین شده، در اختیار خریدار قرار دهد. فروشنده باید کلیه مسوولیتها و هزینهها، شامل عوارض، مالیاتها و سایر مخارج تحویل کالا در این حمل را تقبل کند.
در صورتی که فروشنده مستقیم و یا غیرمستقیم قادر به دریافت پروانه ورود نیست، نباید این اصطلاح را به کار برد. اگر طرفین بخواهند که خریدار کالا را برای ورود ترخیص کند و عوارض را بپردازد باید عبارت «عوارض پرداخت نشده» (DDU) را به جای «عوارض پرداخت شده» به کار برد. اگر طرفین بخواهند که پرداخت بعضی هزینههای مربوط به واردات کالا (از قبیل مالیات ارزش افزوده VAT) را از وظایف فروشنده خارج کنند باید با افزودن این عبارات منظور را مشخص کنند؛ «تحویل در اسکله مالیات ارزش افز.وده پرداخت نشده» (….در بندر مقصد تعیین شده). این اصطلاح را فقط برای حمل دریای یا آبراه داخلی میتوان به کار برد.
DDU (Delivered Duty Unpaid)
تحویل در مقصد بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی (… محل مقصد تعیین شده)
«تحویل عوارض پرداخت نشده» به معنای آن است که وظیفه فروشنده در مورد تحویل کالا هنگامی به پایان میرسد که کالا را در محل تعیین شده در کشور مورد نظر در اختیار خریدار قرار دهد. فروشنده باید کلیه مسوولیتها و هزینههای ناشی از آوردن کالا به محل مذکور (به جز عوارض، مالیاتها، و دیگر مخارج رسمی قابل پرداخت به هنگام ورود)، همچنین هزینهها و مسوولیتهای انجام تشریفات گمرکی کالا را تقبل کند. خریدار باید هر گونه مخارج اضافی را پرداخت و هر گونه مسوولیت ناشی از قصور در ترخیص به موقع کالا برای ورود را تقبل کند.
اگر طرفین بخواهند که فروشنده تشریفات گمرکی را انجام دهد و کلیه هزینهها و مسوولیتهای ناشی از آن را تقبل کند، باید با افزودن عباراتی این منظور را مشخص کنند.
اگر طرفین بخواهند که وظایف فروشنده برخی از هزینههای قابل پرداخت به هنگام ورود کالا (از قبیل مالیات ارزش افزوده VAT) را نیز شامل شود، باید با افزودن این عبارات منظور را مشخص کنند «تحویل عوارض پرداخت نشده، مالیات ارزش افزوده پرداخت شده (محل مقصد تعیین شده)». این اصطلاح را میتوان بدون در نظر گرفتن نوع حمل کالا به کار برد.
DDP (Delivered Duty Paid)
تحویل در مقصد با پرداخت حقوق و عوارض گمرکی (… محل مقصد تعیین شده)
«تحویل عوارض پرداخت شده» به معنای آن است که وظیفه فروشنده در مورد تحویل کالا هنگامی به پایان میرسد که کالا را در محل تعیین شده در کشور مورد نظر در اختیار خریدار قرار دهد. فروشنده باید کلیه خطرات و هزینههای ناشی از حمل کالا به محل مذکور، شامل عوارض، مالیاتها، و سایر هزینههای پس از ترخیص کالا برای ورود را تقبل کند. اصطلاح EXW (تحویل در محل کار) بیانگر حداقل وظیفه برای فروشنده است، در حالی که DDP (تحویل عوارض پرداخت شده) برای فروشنده بیشترین وظیفه را به همراه دارد. در صورتی که فروشنده مستقیم یا غیر مستقیم قادر به دریافت پروانه ورود نیست، نباید این اصطلاح را به کار برد.
اگر طرفین بخواهند که خریدار کالا را برای ورود ترخیص کند و عوارض را بپردازد اصطلاح DDU (تحویل عوارض پرداخت نشده) را باید به کار برد.
اگر طرفین بخواهند که پرداخت بعضی از هزینههای قابل پرداخت به هنگام وورد کالا (از قبیل مالیات ارزش افزوده VAT) را از وظایف فروشنده خارج کنند، باید با افزودن این عبارات منظور را مشخص کنند؛ «تحویل عوارض پرداخت شده، مالیات ارزش افزوده پرداخت نشده (… محل مقصد تعیین شده)». این اصطلاح را میتوان بدون در نظر گرفتن نوع حمل کالا به کار برد.